این روزها یكی از مسائل مهم مورد بحث و بررسی مردم
و دولت مسئله یارانه است. برخی جنسیبودن یارانه را بهتر میدانند و گروهی دیگر نقدیكردن
آن را برتر میشمارند، اما بسیار اندكاند كسانیكه بنیاد یارانه را مورد پرسش قرار
دهند و كیفیتی كه تاكنون داشته و پیامدهای كنونی آن را بررسی كنند. كمتر كسی میپرسد
آیا یارانه به همین صورتی كه تاكنون داشته ضروری و لازم بوده است؟ نتیجه و حاصلی كه
داشته با هزینهای كه صرف آن شد برابری میكرده و به دیگر سخن، ترازنامه آن مثبت بوده
یا منفی؟ ما در این گفتار مسئله یارانه را از بعد ماهیت و ضرورت مورد بررسی قرار میدهیم.
دکتر انور خامه ای
نخست بگوییم كه «یارانه» هم یكی از همان مفاهیمی است كه ما از دنیای غرب و سكولار وام گرفتهایم. یارانه معادل فارسیSubside است. فرهنگ لاروس فرانسه آن را اینگونه معنی كرده است: «مبلغی كه یك شهریار (Prince) یك استان یا دولت كشوری به شهریار ایالات دیگری میدهند یا متقابلاً از او میگیرند.»
البته این معنی مربوط به دوران قرون وسطی است و ربطی به دوران كنونی ندارد. در این دوران آنچه خود من دیده و مشاهده كردهام سوبسید فقط در زمانی به كار میرود كه در كشوری قحطی و كمیابی كالاهایی وجود داشته باشد كه عرضه آزادانه آن در بازار صورت نپذیرد و دولت برای اینكه همه مردم به تساوی از این كالا بهرهمند شوند كوپنهایی را به مردم میدهد كه سهمیه خود را بتوانند به بهای رسمی از عاملان آن كالاها به دست آورند. در كشور ما نیز در زمان جنگ جهانی دوم راه ورود بعضی كالاها مانند قند و شكر و قماش بسته شده بود و محصول كارخانههای داخلی این كالاها كفاف عرضه آزاد آن را نمیداد و گرانفروشی آنها آغاز شده بود. توزیع كوپن آنها انجام گرفت، ولی همزمان سوءاستفاده عاملان از این موقعیت و خرید و فروش غیرقانونی این كوپنها صورت میگرفت.
اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی ایران در 12 فروردین 1358 چنین كمیابی وجود نداشت و نه راه ورود انواع كالاها بسته بود و نه كارخانههای درون كشور از كار افتاده بودند. تغییراتی در مدیریت این كارخانهها و مؤسسهها روی داده بود، ولی تولید میكردند و محصولات آنها مانند روغننباتی جامد و مایع و قندوشكر و قماش و پارچههای دیگر به حد اشباع در بازار وجود داشت. تورم و افزایش بهای محصولات آنگونه كه سالها بعد پدید آمد دیده نمیشد. علت برپایی یارانه و تأسیس سازمانی برای توزیع كوپنهای بعضی كالاها با بهای نازلتر از بازار آزاد به ظاهر وعدهها و شعارهایی بود كه در اوج انقلاب به سود اقتصاد صلواتی آینده داده شده بود و مخالفان و دشمنان جمهوری اسلامی آنها را بهانه و دستاویز قرار داده و علیه این نظام تبلیغ میكردند. تا آنجا كه من به خاطر دارم نه توده مردم خواستار چنین «یارانهای» بودند و نه نیاز اقتصادی مبرمی به برپایی آن وجود داشت، بلكه توده مردم بویژه طبقات و دهكهای زیرین كشور آماده هرگونه كمك مالی و اقتصادی به دولت اسلامی بودند. هنگامیكه دولت برای پیروزی در «جنگ تحمیلی» از مردم تقاضا كرد هركس میتواند مخارج یك جنگجوی مسلح (برابر با 50 هزار تومان) یا بیشتر و یا كمتر از آن را بپردازد بیش از نیمی از كارمندان دولت و كارگران و بازاریان به آن پاسخ مثبت دادند و خود من هم به اندازه مقدور در آن شركت كردم و رسید آن را همچون لوح افتخاری نگاه داشتهام. بسیاری از مردان و بویژه بانوان جواهرات و زینتآلات و حتی حلقه ازدواج خود را عیناً تقدیم كردند و یا فروختند و مبلغ آن را اهدا كردند. اما طبیعی است وقتی دولت كوپنهای یارانه را توزیع میكرد همه مردم آن را با میل و رغبت گرفتند، چون نگرفتن آن را نوعی ناسپاسی یا مخالفت با دولت میشمردند. اما بهترین دلیل برای اینكه درآن زمان كمتر كسی نیاز مبرم به این «یارانه» داشت این بود كه از همان لحظه اول بازار خرید و فروش كوپنهای یارانه آغاز شد و بهتدریج به جایی رسید كه صنف بزرگ و مهمی را در تهران و شهرهای دیگر تشكیل دادند كه سر هر كوچه و هر گوشهای بساط خود را پهن كردند و مخفی نماند كه بعضی از آنها افزون بر خرید و فروش كوپن به كارهای نامشروع دیگر و دستكم به فراهمآوردن مزاحمت برای كسبه محل و عابران دست میزدند و شاید هماكنون هم میزنند.
بدینسان در آن زمان تأسیس بنیاد یارانه نهتنها لزومی نداشت كه حاصلی هم جز «بیكارهپروری» و تنبلپروری نداشت. اگر میلیاردها تومان ارزشی كه صرف این كار شد خرج گردآوردن همین افراد بیكار و تربیت شغلی و فرهنگی آنها میشد اثری به مراتب بیشتر و مفیدتر از توزیع مقدار انبوهی روغننباتی جامد یا قندوشكرِ مدتها در انبار مانده میان كسانی داشت كه چندان نیاز مبرمی به آن نداشتند و تنها اثر آن بدعادتكردن و پرتوقع ساختن قشری از مردم بود كه بهجای اتكا به نیروی خود در خانه بنشینند و منتظر باشند دولت من و سلوا برایشان از آسمان بریزد!
یك نكته را فراموش نكنیم، اگر در آغاز بنیانگذاری «یارانه» كسی نیاز مبرمی نداشت چندین سال بعد و شاید هماكنون بخشی از پایینترین قشرها و دهكهای مردم بر اثر تورم شدیدی كه حكمفرماست به همین روغننباتی جامد و قندوشكر كوپنی نیاز دارند و روی آن حساب میكنند. اما اگر هزینه هنگفتی كه سالهای متمادی صرف این بنیاد شده و در ایجاد تورم هم بیاثر نبوده صرف تربیت جوانان بیكار میشد امروز چنین نیاز مبرمی هم پدید نیامده بود.
در پایان بیفزایم كه با همه كاستیهای وضع موجود توزیع یارانه هنوز از توزیع نقدی بودجه آن میان مردم به مراتب بهتر است. این توزیع نقدی از بدترین و زیانبارترین كارهایی است كه یك دولت میتواند انجام دهد. كمترین زیانش این است كه تورم موجود را چندبرابر خواهد كرد و بنابراین سودی برای گیرندگان یارانه نخواهد داشت و زیان مسلمی برای قشرهای دیگر جامعه به بار خواهد آورد.